
بروزرسانی: 24 خرداد 1404
Lucketts Spring Market 2024 | دوشیزه دانه خردل
صبح جمعه، من و مادرم زودتر رفتیم تا در روز پرنده زود هنگام در بازار بهار لوکتز شرکت کنیم. من چند گلدان بزرگ تراکوتا برای درختان سیب سبز خود مشاهده کرده بودم که فقط در انبار خانه وینچستر موجود بود، بنابراین در راه توقف کردیم تا آنها را برداریم. در پست دیگری در مورد این موضوع صحبت خواهم کرد، اما پس از خرید و بارگیری گلدان ها، بقیه راه را به سمت نمایشگاه در بریویل، ویرجینیا طی کردیم. من به دنبال مبلمان بزرگ نبودم، اما هنوز هیجان زده بودم. بازارهای عتیقه با من این کار را می کنند. این تنش است که بدانید بیشتر اقلام منحصربه فرد هستند و نمی خواهید چیزی را که دوست دارید از دست بدهید، اما همچنین نمی خواهید به اولین چیزی که می بینید بپرید، زیرا بدانید که چیزهای زیادی وجود دارد. کالاهای فروشنده بیشتر برای کشف. من این تنش را احساس کردم و فقط با انرژی جمعیت شلوغ بیشتر شد. در حالی که من منتظر بودم، مادرم یک پایه میز مسی خرید، سپس به من پیشنهاد کردم که به قسمت آرام تری از بازار برویم تا بتوانم با خیال راحت تری خرید کنم.
و این کار را انجام داد. ما می توانستیم دور هم جمع شویم و قدم بزنیم و من برای تصمیم گیری عجله نداشتم.
بازار همچنان مثل همیشه دلپذیر بود. تیم Lucketts همیشه یک کار عالی برای برگزاری یک رویداد انجام می دهد، و همانطور که من شخصاً بسیاری از برگزارکنندگان را می شناسم، می دانم که آنها واقعاً به ویژه و موفقیت آمیز ، رویداد برای خریداران، فروشندگان، داوطلبان و بچه هایی که در حال حرکت هستند اهمیت می دهند. همه اقلام سنگین باید در وسایل نقلیه مشتری بارگیری شوند. آنها می خواهند مطمئن شوند که خریداران جدی و همچنین بچه ها، همسران، خانواده، دوستان و حتی سگ هایی که فقط برای گردش در آنجا هستند خوشحال هستند. همچنین فکر می کنم که آنها کارشان را به خوبی بررسی می کنند تا مطمئن شوند کسانی که به دنبال عتیقه جات هستند از کیفیت و سن انتخاب راضی هستند. من می دانم که یافتن این هدایا، آماده ، آنها برای یک رویداد و برپایی یک چادر کار بسیار زیادی است و فروشندگان آن را از پارک بیرون انداختند.
من دوست داشتم خلاقیت، نبوغ و استعداد آنها را به نمایش بگذارم. من در نهایت برخی از چیزهای لیستم را خریداری کردم، اما حتی اگر این کار را نمی کردم، با یک مخزن خلاقانه کامل به خانه می آمدم. فقط تجربه جهان و ملاقات با مردم در زندگی واقعی، دیدن کار آنها به صورت حضوری، پاداش دارد. با بسیاری از دوستان و آشنایان قدیمی دوباره ارتباط برقرار کردم و با ارواح خویشاوند جدید آشنا شدم.
خوش شانس بودم که اقلام باغبانی را در لیست خود داشتم زیرا فروشندگان قطعاً در آن طول موج بودند! گلدان ها، مبلمان فضای باز، تزئینات باغ، پایه های گیاهی، قوطی های آبیاری، سبدها، چترها، گیاهان، کلوچه ها، ابزار باغبانی، نشانگرهای گیاهی، حاشیه های باغ، خانه های پرنده...
البته باید آثار هنری اصلی، عتیقه و قدیمی را نیز تحسین می کردم، حتی اگر در این سفر چیزی نخریدم.
و البته، تعداد زیادی از قطعات آنتیک زیبا وجود داشت.
من در نهایت چند چیز خریدم که در پست دیگری به اشتراک خواهم گذاشت، اما چیزی که قبل از شروع رویداد خریدم یک گربه بتونی بود. من آن را در اینستاگرام @dutchhouseofantiques دیدم و پیام دادم تا ببینم می توانم آن را ادعا کنم. وقتی می دانستم مشغول آماده سازی برای یک معامله هستند، از اینکه یکی از «آن افراد» بودم عذرخواهی کردم، اما برای من عالی بود. این چیز خوبی بود که من ادعای خود را به خطر انداختم، زیرا درست زمانی که برای خرید آن در چادر بودم، چهار نفر دیگر به آن نگاه می کردند و برچسب را بررسی می کردند. به جای اینکه آن را باحال بازی کنم، می گفتم: "این مال من است!" من آن را خریدم!"
من همچنین یک مجموعه سه تایی کاشت بتن قدیمی خریدم…
من عاشق شکل آنها هستم و آنها چنین پتینه دوست داشتنی دارند.
می دانستم که جف خوشحال می شود که دو گلدان بزرگ و سنگین، سه گلدان بتونی بزرگ و سنگین و یک گربه بتنی بزرگ و سنگین را به خانه بیاورم. برای کسی که به دنبال چیزهای بزرگ نبود، من هنوز هم توانستم به عضله زیادی برای تخلیه ون نیاز داشته باشم!
پس از اسکن بیشتر چادرها و ساختمان ها، ناهار معمولی خود را با حلقه های پیاز و یک چیزبرگر قبل از ادامه مسیر خوردیم. وقتی از ناهارم عکس گرفتم، آقایی که پشت میز پیک نیک نشسته بود، نگاهی مبهوت به من انداخت. "پس چرا از این همبرگر عکس می گیری؟" واقعا آنقدرها هم خاص نیست.
من خندیدم، "من در مورد Lucketts آنلاین صحبت می کنم، بنابراین از روز عکس می گیرم."
"اوه باشه. غذاشون خوبه اما اینطور نیست که خوب!"
ما در نهایت حوالی ساعت 1 بعد از ظهر بازار را ، کردیم و در راه خانه در یک مرکز باغ توقف کردیم تا برای باغم یک ادریسی کوتوله برداریم. این توقف موفقیت آمیز بود و به خانه برگشتیم. یک روز دیگر در Lucketts برنامه ریزی شده بود و همه اوقات خوبی را سپری کردند. فکر کنم حتی این پسر که مامانم مجبور شد ازش چندتا عکس بگیره خوش گذشت.
در طول روز، چندین نفر از من پرسیدند که آیا دلم برای یک فروشنده در Lucketts تنگ شده است و آیا هرگز به فکر برپایی چادر در آنجا هستم یا خیر. از برخی جهات دلم برای آن تنگ شده است، اما اینکه بتوانم به عنوان یک مشتری در آن شرکت کنم بسیار خوشحال کننده بود. من می توانم برای چند ساعت حاضر شوم، خرید کنم، سپس به خانه بروم. کار بسیار کمتری است و من همیشه از دیدن دوستان قدیمی و ملاقات حضوری با برخی از خوانندگان وبلاگ لذت می برم. بنابراین، آیا در آینده دوباره فروشنده خواهم بود؟ من این را حساب نمی کنم ...
از پست های وبلاگ روزانه ماریان الهام بگیرید
برای دریافت پست های وبلاگ نشاط آور مستقیماً در صندوق ورودی خود ثبت نام کنید! به جمع افراد همفکر ما بپیوندید و روز خود را با افزایش خلاقیت، انگیزه و مثبت شروع کنید. چه به دنبال نکات تزئینی، پروژه های DIY یا فقط مقداری الهام باشید، پست های روزانه ماریان مطمئناً روز شما را روشن می کند و خلاقیت شما را شعله ور می کند. تشویق روزانه خود را از دست ندهید - هم اکنون مشترک شوید!
منبع: https://missmustardseed.com/lucketts-spring-market-2024/